درحالیکه ابتلا به بیماریهای جسمی میتواند به بروز افسردگی و اضطراب منجر شود، افسردگی و اضطراب نیز میتوانند موجب بیماریهای جسمی شوند.
عجیب نیست که وقتی فردی مبتلا به بیماری قلبی، سرطان یا دیگر بیماریهای جسمی محدودکننده یا تهدیدکننده زندگی تشخیص داده میشود، مضطرب یا افسرده میشود. اما خلاف آن نیز میتواند صادق باشد: اضطراب یا افسردگی بیشازحد و بیجا میتواند موجب ایجاد بیماری جسمی جدی شود و حتی توانایی تحمل بیماری یا بهبودی از آن را نیز مختل کند.
ارگانیسم انسان جدایی مصنوعی را که متخصصان پزشکی میان بیماری روانی و جسمی قائل میشوند، تشخیص نمیدهد. درعوض، ذهن و بدن خیابان دو طرفهای را تشکیل میدهند. آنچه درون سر فرد اتفاق میافتد، میتواند آثار مخربی در کل بدن وی داشته باشد و برعکس. بیماری روانی درماننشده میتواند خطر بیماری جسمی را به میزان چشمگیری افزایش دهد و اختلالات جسمی میتوانند به رفتارهایی منجر شوند که بیماریهای روانی را بدتر میکنند. البته، با وجود چنین شواهدی، پریشانی عاطفی مزمن غالبا توسط پزشکان نادیده گرفته میشود. معمولا، پزشکان برای ناراحتیهای جسمی نظیر بیماری قلبی یا دیابت درمانی را تجویز و تعجب میکنند که چرا شرایط برخی بیماران به جای اینکه بهتر شود، بدتر میشود.
بسیاری از مردم تمایلی ندارند که در پی درمان ناراحتیهای عاطفی خود باشند. برخی افراد دچار اضطراب یا افسردگی، حتی اگر متوجه شوند که مشکل روانی جدی دارند، ممکن است از این بترسند که به آنها انگ زده شود و به دنبال درمان نروند. بسیاری هم سعی میکنند با در پیش گرفتن رفتارهایی مانند نوشیدن بیشازحد مشروبات الکلی یا سوء مصرف مواد پریشانی عاطفی خود را درمان کنند که تنها به آسیبهای قبلی آنها میافزاید. گاهی اوقات هم خانواده و دوستان بهطور ناخواسته با عادی خواندن رفتارها و حالات فرد موجب میشوند که فرد پریشانی روانی خود را بیشتر انکار کند و به او کمک نمیکنند تا به دنبال دریافت درمان باشد.